راهم را می گشایم
راهم را به چیزی می گشایم
راهم را به چیز بهتری می گشایم.
من زور میزنم که بمانم
من زور میزنم که با چیزی بمانم
من زور میزنم که با چیز بهتری بمانم.
بذر ها را می کارم
بذر هایی را که گرفته بودم می کارم
بذر هایی را که برای اعانه دادن گرفته بودم می کارم.
و خاری در پهلویم است
خار در پهلویم از درخت است
خار در پهلویم از درختی است که خودم کاشتم.
salam , omidvaram khob bashin , matne zibaiee bud , omidvaram movafagh bahsi , be manam sar bezan ,...dar zemn age konmaki khasti dar khedmatam , dar panahe aseman bye bye honey
سلام .
بسیار زیبا و با معنا بود.
باز هم پیش من بیایی خوشحال میشم.
نه در رفتن حرکت بود نه در ماندن سکونی. شاخه ها را از ریشه جدایی نبود وباد سخن چین با برگها رازی چنان نگفت که بشاید. شاملو ی بزرگ