تونستم با هزار جور صرفه جویی و از خرج این و اون زدن، یک بوم نقاشی، سه پایه، یک ستِ 36 تایی آبرنگ عالی (به فروشنده گفتم بهترین جنس رو نوعش رو بده) و قلمو و دیگر ملزومات نقاشی رو با قیمت بالایی بخرم. همون روز بعد از ظهر با یک آژانس به بیرون شهر رفتم، جایی که میدونستم منظره خوبی برای نقاشی کردن داره. کرایه آژانس رو حساب کردم و از راننده خواستم که برگرده. بلافاصله وسایلم رو آماده کردم. خودم هم آماده به کار شدم. یک نگاه ژرف به منظره پشت بوم انداختم و قلمو را آماده برخورد با بوم کردم. کمی درنگ کردم.
آه… یادم اومد که نقاشی بلد نیستم.
نوشته جالبی بود